اولین نشانههای سکونت بشر در منطقه پاریس به ۴۲۰۰ سال پیش از میلاد باز میگردد.
۲۵۰ سال پیش از میلاد این منطقه محل سکونت قوم پاریسیها شد و ۵۲ سال پیش از میلاد مسیح، شهر به دست امپراتوری روم افتاد.
در این دوران پاریس به لوتس تغییر نام داد و همراه با شکوه امپراتوری روم رشد پیدا کرد.
در دوران حکومت رومیها بر شهر، معابد، حمامها، قصرها و سالنهای تئاتر زیادی در شهر ساخته شد.
اما سقوط امپراتوری روم و حمله ژرمنها در قرن سوم میلادی پاریس را از شکوه انداخت.
پس از آن شهر به تدریج از سوی ساکنانش ترک شد و تنها اتفاق مهمی که برایش افتاد بازگرداندن پاریس، نام قدیمیاش به آن بود.
در قرن ششم میلادی و پس از مرگ شاه کلوویس، پادشاهی فرانکها در سرزمین فرانسه چند پاره شد و پاریس پایتخت یکی از ایالتهای خودمختار شد.
در قرن نهم پاریس یک ایالت فئودال بود.
در این زمان کنتنشین پاریس کمکم بر قدرت خود افزود.
پاریس در قرن دهم مورد حمله وایکینگها قرار گرفت اما مقاومت شهر در هم شکسته نشد و شهر به دست آنها نیفتاد.
در سال ۹۸۷ هوگو کاپه که کنت پاریس بود به عنوان پادشاه فرانسه انتخاب شد و سلسله کاپسیان را بنیان نهاد؛ در همین تاریخ پاریس برای اولین بار به عنوان پایتخت فرانسه انتخاب شد.
در اواخر قرن ۱۲ اتفاقات بنیادینی در پاریس اتفاق افتاد؛ کرانه چپ رودخانه سن پررونق شد و با دانشگاه و چند موسسه آکادمیک به مرکز آکادمیک پاریس تبدیل شد.
در همین سالها تجارت در کرانه سمت راست رودخانه پررونق شد.
این شهر در قرن سیزدهم و در طول جنگهای صد ساله توسط سلسله بورگندی اشغال شد و عنوان پایتختی را از دست داد اما با روی کار آمدن شارل هفتم دوباره در سال ۱۴۳۷ پایتخت فرانسه شد.
اما این بار دیگر کاخ سلطنتی به این شهر نیامد و در در لوآر باقی ماند.
در سال ۱۵۹۴ هنری چهارم دوباره کاخ سلطنتی را به پاریس منتقل کرد.
در قرن هفدهم دوباره کاخ سلطنتی از پاریس منتقل شد و این بار به ورسای.
یک قرن بعد، شعلههای خشم انقلاب به سلطنت رسید و در سال ۱۷۹۲ دوران حکومت سلطنتی به پایان رسید.
در قرن نوزدهم این شهر شاهد اتفاقات تاریخی زیادی بود.
انقلاب صنعتی، امپراتوری دوم فرانسه و Belle Époque (عصر طلایی اروپا که از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و تا جنگ جهانی اول طول کشید و در آن تمامی قدرتهای اروپایی در صلح به سر میبردند) باعث تحولات عظیمی در ساختار شهر شدند.
در این دوره حمل و نقل ریلی در شهر ایجاد شد که همین باعث افزایش حضور ساکنان اطراف شهر در آن شد و جمعیت آن را بیشتر کرد.
در دوران امپراتوری دوم فرانسه و حکومت ناپلئون سوم، طرح شهری هاوسمان که یک معمار شهری بود در پاریس اجرا شد.
این طرح در واقع پایه ساختار شهری مدرن امروزی پاریس است.
در این طرح شهر با انجام اصلاحاتی در ساختار خیابانها و ایجاد خیابانهای پهنتر زیباتر شد و وضعیت بهداشتی آن بهبود یافت.
بینسالهای ۱۸۳۲ تا ۱۸۴۹ و با ۲۰ هزار نفر از ساکنان شهر را از بین برد.
جنگهای فرانسه و پروس هم در سال ۱۸۷۱، لطمات زیادی به پاریس وارد کرد.
در همین سال جنگی که بین دولت خودمختار پاریس و حکومت مرکزی فرانسه رخ داد ۲۰ هزار نفر از ساکنان این شهر را کاهش داد.
اما در اواخر قرن نوزدهم پاریس به شهری جهانی تبدیل شد، برج ایفل به یاد انقلاب فرانسه در آن ساخته شد، مترو راهاندازی شد و نمایشگاه جهانی شهر به نمادی از پیشرفت و مقصدی برای توریستها تبدیل شد.
در ابتدای در قرن بیستم پاریس به جبهه نبرد انگلیس و فرانسویها با آلمان تبدیل شد.
در دوره بین دو جنگجهانی (۱۹۱۸-۱۹۳۹) اما جلوه دیگری از پاریس به جهانیان معرفی شد؛ شهری که شبها زنده است و پایتخت فرهنگی و هنری دنیا است.
این شهر در این سالها محل زندگی هنرمندان و شخصیتهای فرهنگی زیادی شد، از استراوینسکی نقاش روس گرفته تاپیکاسو، دالی و ارنست همینگوی آمریکایی.
در ژوئن سال ۱۹۴۰ شهر به دست ارتش نازی افتاد و تا اوت سال ۱۹۴۴ در اشغال ارتش آلمان بود.
در دوران جنگ جهانی دوم شهر آسیب چندانی ندید.
پس از جنگ پاریس دوباره توسعه پیدا کرد.
حومه شهر بزرگتر شد و حمل و نقل شهری با ساخت سیستمهای ریلی جدید دگرگون شد، در همین سالها چندین بزرگراه در حومه شهر ایجاد شد و کمربندی پاریس شکل گرفت.
از دهه ۷۰ صنایع در بسیاری از مناطق شهر به ویژه در شرق شهر برچیده شدند و در مقابل بخشهای دیگر شهر فنآوریهای نوین را مبنای در آمدهای اقتصادی خود قرار دادند که باعث بالارفتن درآمد ساکنان این مناطق شد.
همین امر باعث ایجاد شکاف طبقاتی در شهر شد که باعث درگیریهایی در پاریس شده است؛ نمونه بارز آن ناآرامیهای سال ۲۰۰۵ است.